جدول جو
جدول جو

معنی خلیل الله - جستجوی لغت در جدول جو

خلیل الله
(پسرانه)
دوست خداوند، لقب ابراهیم (ع)
تصویری از خلیل الله
تصویر خلیل الله
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کلیم الله
تصویر کلیم الله
(پسرانه)
آنکه خداوند با او سخن گفته است، لقب موسی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
راه خدا، طریق خدای. یا فی سبیل الله. (در راه خدا) آنچه در راه خدا گذاشته اند و همه کس می تواند تمتع از آن برد و سا برای کاری یا اشخاص معین قرار داده باشند، قتال با کافران در راه خدای، راه خدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جلیس الله
تصویر جلیس الله
همنشین خدا (ماخوذ از خبر: (من ارادان یجلس مع الله فلیجلس مع اهل التصوف) (هر که خواهد همنشینی با خدا گو نشیند در حضور اولیا) (پس جلیس الله گشت آن نیک بخت کو بپهلوی سعیدی برد رخت)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبیل الله
تصویر سبیل الله
آنچه در راه خدا بذل کنند، هر کار نیکی که در راه خدا انجام دهند مانند جهاد، طلب علم، حج، هر کار خیری که خداوند امر فرموده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خلیفهالله
تصویر خلیفهالله
خلیفۀ خدا، کنایه از آدم ابوالبشر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلیم الله
تصویر کلیم الله
کسی که خداوند با او سخن گفته است، لقب حضرت موسی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلیم الله
تصویر کلیم الله
همسخن خدا پاژ نام موسی ع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ولی الله
تصویر ولی الله
(پسرانه)
دوست خداوند، لقب علی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
بسوی خدا بجانب خدا در راه خدا: آنگاه برانید تکاور بسوی شاه باپور و برادر بشتابید الی الله. کای شاه ملک افسر وی میر فلک جاه العبد و مافی یدی کان لمولاه. (ازمنظومه ای مذهبی شرح حال حربن یزید ریاحی)
فرهنگ لغت هوشیار
خدا جاوید گردانادخ یا خلد الله سلطانه. خدا پادشاهی او را جاوید گرداناد، یا خلد الله سلطانه و نصرانصاره و اعوانه. خداپادشاهی اورا جاوید گرداناد، ویاران و یاوران اورا نصرت دهاد، (پادشاه خلدالله سلطانه و نصرانصاره و اعوانه در استماع کلمات آن فرستادگان مبالغ تحامل ایشانرا تحمل فرماید) یا خلد الله ملکه. خدا پادشاهی اورا جاوید داراد، یا خلد الله ملکهم. خدا پادشاهی آنان را جاوید داراد، (و اسامی ملوک غور آل شنسب - خلد الله ملکهم - باقی ماند) یا ملکها و سلطانهما. خدا پادشاهی و سلطننت آن دو را جاوید گرداناد، (... . میان سلطان عالم سنجربن ملکشاه و خداوند من علا الدنیا و الدین الحسین بن الحسین - خلد الله تعالی ملکهما و سلطانهما - بدر او به مصاف افتاد) گاه (الله) حذف شود و جمله بصیقه مجهول آید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ولی الله
تصویر ولی الله
ولی خدا، دوست خدا، بندۀ نیک خدا، لقب امیرالمؤمنین علی
فرهنگ فارسی عمید
برخدا، درمقام استعاذه آید پناه بر خدا، بدادم برسید، برمن ستم است ازین رصد گاه ای داور دوران علی الله. (تحفه العراقین)، فریاد از دست، علی الله از بد دوران علی الله، تبر از خدا دوران تبرا، (خاقانی)، هرچه باد، باد، یا علی الله زدن، پناه برخدا بردن، یا علی الله زنان. در حال پناه بردنه بخدای: منم از تیره شب خویش علی الله زنان ای موذن تو کجا حی علای تو چه شد ک (حسن دهلوی) یاعلی الله گفتن، دل بدریا زدن، داد و فریاد، پناه بر خدا، مخفف توکلت علی الله
فرهنگ لغت هوشیار
دوست خدا یار خدا پاژ نام علی بن ابی طالب (ع) دوست خدا، لقب حضرت علی بن ابی طالب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علی الله
تصویر علی الله
((~. لا))
پناه بر خدا، توکل به خدا، هرچه باداباد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از علی الله
تصویر علی الله
پناه بر خدا، بر خدا، در مقام استعاذه گفته می شود، هرچه باداباد
فرهنگ فارسی عمید